دیروز یه نفر ازمن پرسید:خیلی دوسش داری؟خدایا.....این چه سوالی بود که یهو اینطور حالمو دگرگون کرد!؟..موندم...خودمو در جواب دادن درمونده دیدم ...چطور ممکن بود که تاحالا به این موضوع فکر نکرده بودم؟!
تمام شب ،موقع خواب،به این موضوع فکر کردم ...هرچی از خودم پرسیدم دوسش داری ؟دیدم دل وامونده جواب نمیده!
گفتم بذار با سوال پیچ کردن دلم ،جوابو از زیر زبونش میکشم بیرون!
پرسیدم چقدر بهش فکر میکنی؟
گفت:هرروز و هرشب...
پرسیدم:اگه بفهمی تمام این مدت کس دیگه ای رودوست داشته چه کار میکنی؟
دیدم:گریست...
فهمیدم دوسش داشته ..
پرسیدم:تا حالا بهش گفتی دوسش داری؟
دیدم :فریاد زد و خودش را به این طرف و ان طرف کوبید و گفت:اگر این غرور را نمیداشتم....!



 


با تشکر از بهروز،حسین و هنگامه!            "  IN/--/  "      

نظرات 4 + ارسال نظر
حسن جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:22 ب.ظ http://shekoohi.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی داری
به ما هم سر بزن
با تشکر
مدیریت وبلاگ کامپیوتر

* دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:02 ب.ظ http://loveless-girl.com

قروبونه عاشق شدنت بشممممممممممممممممممممم

[ بدون نام ] دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:55 ب.ظ http://baraye-cheshmat.blogsky.com/

جمیل دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:55 ق.ظ

مرد بقال از من پرسید چند من خربزه میخواهی؛من از او پرسیدم دل خوش سیری چند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد